[download id=”1772″]
در سند پیشنهادی «راستاهای عمومی» از جمله آمده است:
«ما بخشی از جنبش تاریخی چپ ایران و جهان هستیم…ما …از حقوق، منافع و مطالبات کارگران، زحمتکشان و تهیدستان در مقابل تعرض سرمایه و از خواستههای دمکراتیک طبقه متوسط جدید (معلمان، پرستاران، پزشکان، کارمندان دولت، وکلا، کارمندان بخش خصوصی و ….) کشور دفاع میکنیم.»
ما که هستیم؟
چند نکته در باره برنامه حزب چپ
نوشته: رضا جاسکی
تعداد کلمات: :۱۸۰۱
در سند پیشنهادی «راستاهای عمومی» از جمله آمده است:
«ما بخشی از جنبش تاریخی چپ ایران و جهان هستیم...ما ...از حقوق، منافع و مطالبات کارگران، زحمتکشان و تهیدستان در مقابل تعرض سرمایه و از خواستههای دمکراتیک طبقه متوسط جدید (معلمان، پرستاران، پزشکان، کارمندان دولت، وکلا، کارمندان بخش خصوصی و ....) کشور دفاع میکنیم.»
پرسشی که در اینجا مطرح میشود: آیا حزب چپ خود را حزبی متعلق به روشنفکران میداند که از حقوق طبقات پایین و متوسط جامعه دفاع میکند؟ آیا برنامه پیشنهادی، حزب را جزیی از جنبش کارگران، زنان و زیستمحیطی ایران میداند و یا اینکه ان را در بیرون از این جنبشها قرار میدهد؟ در این صورت وظیفه حزب به مثابه یک نیروی بیرونی ، به دفاع از این جنبشها، و نه مشارکت مستقیم در آنها تقلیل مییابد.
که هستیم؟
در ایران به جز کارگران، تهیدستان و خرده مالکان شهری و روستایی، اقشار پایین طبقه متوسط، و بیکاران باید از دو گروه دیگر اجتماعی به عنوان نیروهای محرکه تحول یاد کرد. جوانان و مهاجرین.
در ابتدای قرن گذشته، با توجه به شرایط متزلزل دولتها ، جنگ و نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی، و نفوذ ایدههای سوسیالیستی در جنبش طبقه کارگر، امکان تحولات اجتماعی و کسب قدرت احزاب چپ - که رهبرانشان عمدتا رهبران جنبش طبقه کارگر نیز بودند- زیادتر بود. امروز، ما دیگر در آن دوران انقلابی بسر نمیبریم و دولتها نیز از پایداری بیشتری برخوردار هستند. اما نکته مهمتر آنکه در بسیاری از کشورها، پایگاه اصلی نیروهای چپ دانشجویان، و روشنفکران هستند. در ایران، پس از انقلاب بهمن جوانان و دانشجویان بزرگترین طرفداران چپگرایان محسوب میشدند. امروز بدون آنکه آماری در این مورد وجود داشته باشد، به جرأت میتوان گفت که دانشگاهها همچنان پایگاه اصلی طرفداران چپ هستند. متأسفانه برخی از نیروهای چپ، به جای آنکه سعی کنند پایههای اجتماعی خود را گسترش دهند، اهداف خود را بدون توجه به پایه اجتماعی کنونی خویش، هر چند این پایه نیز اندک است، تغییر دادهاند و طبقه متوسط را در راس تحولات آینده کشور قرار میدهند. برعکس، برخی دیگر از زاویه دیگری بدون توجه به واقعیتهای موجود و تغییرات طبقاتی، همچنان بر سیاستهای یک قرن پیش پافشاری میکنند.
چپ برای گستردهتر کردن پایههای اجتماعی خود در میان کارگران و تهیدستان نیاز به سطح و اندازه معینی از نیرو دارد. نمیتوان نیروی کوچکی بود و انتظار معجزه داشت. برای یک تحول اجتماعی بزرگ در ایران، نیاز به نفوذ در میان کارگران و ایجاد یک پایه کارگری قوی است، اما پیش از آن نیاز عاجلی برای اتحاد نیروهای چپ و سازماندهی همه طرفداران بالفعل و غلبه بر پراکندگی موجود است. در ایران جنبش کارگری در حال رشد است و بدون وجود یک حزب قوی چپ و مستقل، امکان گسترش اندیشههای سوسیالیستی در میان انان وجود ندارد.
از طرف دیگر ، هیچ تحول سوسیالیستی ، نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری در جهان، در تیررس قرار ندارد. با گسترش نفوذ حزب چپ و رشد عددی ان در جامعه، امکان نفوذ در میان کارگران نیز بیشتر میشود. نتیجه آنکه رشد حزب چپ به خاطر اتخاذ سیاستهای درست و به موقع در مسائل مختلف اجتماعی کمکی است در جهت نفوذ بیشتر در میان کارگران. در شرایط کنونی ، باز هم اندک نیروی جریانهای چپ در میان دانشجویان و جوانان خواهد بود. باید به این نیروی جوان و خواستههای انان توجه نمود، بدون آنکه خواستههای اصلی کارگران از نظر دور داشته شوند.
در ایران بنا بر آمار رسمی،در حدود 1,5 میلیون مهاجر افغانی زندگی میکنند. چنین حدس زده میشود که تعداد مهاجرین افغانی در حدود 2-3 میلیون نفر باشد. اکثر این افراد پس از سالها زندگی در ایران از کمترین حقوق شهروندی هم برخوردار نیستند. نیروهای حکومتی متناسب با نیازهای خود، مانند شرکت در جنگ، از بخشی از انان سو استفاده میکنند. بسیاری از انان درواقع توسط حکومت به گروگان گرفته شدهاند. وظیفه نیروهای چپ، دفاع از حقوق مهاجرین و سازماندهی انان برای کسب حقوقی برابر با ایرانیان است. متأسفانه انها در پایینترین بخش جامعه قرار دارند و کمتر نیروی سیاسی توجهی به انان میکند.
جنبش زنان یکی از موفقترین جنبشها در تمام دوران حکومت جمهوری اسلامی بوده است و نیازی به توضیح بیشتر در مورد آن وجود ندارد. چه در گذشته و چه حال، نیروهای چپ همیشه در جنبشهای زنان مشارکت فعال داشتهاند و در چند دهه اخیر با وجود اختلاف در بین طرفداران مبارزه طبقاتی و سیاست هویتی ، باز هم طرفداران این دو بینش سعی کردهاند با هم بر علیه سیاستهای جمهوری اسلامی مبارزه کنند هرچند که نمیتوان وجود اصطکاک بین طرفداران این دو دیدگاه را کتمان نمود.
در ایران، معمولاً سوسیالیسم با اتهایسم پیوند زده میشود، در جامعه نیز به خاطر تبلیغات هم رژیم کنونی و هم قبلی چنین درک غلطی جا افتاده است. برخورد نادرست برخی از نیروهای چپ، خود به این موضوع کمک کرده است. قطعاً اکثریت اعظم فعالین چپ غیرمذهبی هستند، اما در واقع، هیچ چیزی نباید مانع از پیوستن فردی مذهبی به یک حزب چپ سوسیالیستی- با قبول برنامه آن حزب و احترام به ارزشهای بنیادین ان- گردد. این موضوع در کشوری مانند ایران از اهمیتی حیاتی برخوردار است. تنها شرط اصلی، پذیرش برنامه حزب برای عضویت است.این موضوع نباید به هیچ وجه با سکولاریسم حزب و یا مماشات برخی از نیروهای چپ با نیروهای مذهبی در مورد سیاستهایی که موجب رشد نفوذ دین در حوزه عمومی میگردد، اشتباه شود.
نتیجه: با توجه به همه نکات گفته شده در بالا میتوان به پرسش « ما که هستیم؟» پاسخ کوتاهی داد. در سند پیشنهادی «راستاهای عمومی» ، به جای آنکه گفته شود ما که هستیم، گفته میشود ، ما از حقوق چه کسانی دفاع میکنیم، چیزی که چندان مناسب نیست. اگر بخواهیم با تقلید از طرز فکر بسیاری از احزاب جدید چپ رادیکال، چپ ایرانی را معرفی کنیم باید گفت:
"حزب چپ یک حزب سوسیالیستی، فمینیستی و زیستمحیطی است. ما نیروهای چپ دموکرات، ازادیخواه، عدالتجو، صلحطلب و سکولار ایران هستیم، زنان و مردان، جوان و پیر، سالم و معلول، سوسیالیستهایی با ایدئولوژیهای متفاوت، کارگران، بیکاران، خردهمالکان، دانشجویان، کارمندان، روشنفکران و مهاجران با پیشینههای مختلف مذهبی و اتنیکی که برای حقوق کارگران، تهیدستان، زنان، جوانان و حفظ محیط زیست مبارزه میکنیم، در حزب چپ متحد شدهایم. زیرا، ما به ایجاد دنیای بهتر دیگری باور داریم. "
یا این که:
"ما نیروهای چپ دموکرات، ازادیخواه، عدالتجو، صلحطلب و سکولار ایران هستیم، زنان و مردان، جوان و پیر، سالم و معلول، سوسیالیستهایی با ایدئولوژیهای متفاوت، کارگران، بیکاران، خردهمالکان، دانشجویان، کارمندان، روشنفکران و مهاجران با پیشینههای مختلف مذهبی و اتنیکی که برای حقوق کارگران، تهیدستان، زنان، جوانان و حفظ محیط زیست مبارزه میکنیم، در حزب چپ متحد شدهایم. زیرا، ما به ایجاد دنیای بهتر دیگری باور داریم. ما یک حزب سوسیالیست، فمینیست و طرفدار محیط زیست هستیم"
مولفههای حزب
همانطور که در قسمت قبلی توضیح داده شد، ساختار برنامه حزب را میتوان اینگونه ترسیم نمود:
۱-تعریف کلی حزب -> ۲- تشریح دقیقتر ارزشها و برنامه حزب متناسب با این ارزشها ->۳- تشریح مختصر جامعه ایدهال ->۴- استراتژیهای حزب برای آینده نزدیک.
قطعاً در الگوی بسیار کلی بالا میتوان تغییراتی داد، و در صورت لزوم بخشهایی را به آن اضافه نمود. مثلاً قبل از تشریح جامعه سوسیالیستی، خواننده باید ضرورت گذار به سوسیالیسم را درک کند. از این رو برنامه بسیاری از احزاب چپ بخشی از برنامه خود را به بحرانهای پایانناپذیر سرمایهداری، اعم از بحرانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و زیستمحیطی اختصاص میدهند. برخی از احزاب، در بخش جداگانهای تاریخچه مختصر حزب را تشریح میکنند. این تاریخچه از این جهت که ریشههای استوار حزب در جامعه را ترسیم ، و مبارزه پیشگامان و پیشکسوتان حزب در راه حقوق و ازادیهای مردم را نشان میدهد، نیز از اهمیت خاصی برخوردار است.
در سند پیشنهادی «راستاهای عمومی» پس از مقدمه کوتاه دو بخش «جهانی شدن» و «ضرورت تحول بنیادین در ساختارهای کشور» وجود دارند که ظاهراً مدخلی است برای ورود به «برنامه حزب». این نوشته کوتاه قصد ورود به این مباحث را در اینجا ندارد. در رابطه با «جهانی شدن» بایستی به طور جداگانه بحث کرد.
در سند پیشنهادی «راستاهای عمومی»، بخش سوم یعنی توضیح مختصر جامعه سوسیالیستی کاملاً حذف شده است. خواننده میتواند این پرسش بجا را مطرح کند که چرا برنامه یک حزب سوسیالیستی حتی یک خط در مورد جامعه ایدهال خود مطرح نکرده است؟ نیاز به نوشتن یک بخش طولانی در مورد سوسیالیسم نیست بلکه میتوان فقط چند پاراگراف در مورد ضرورت حرکت به سوی چنین جامعهای نوشت. تأکید بر اهمیت ازادیهای فردی، تعمیق دموکراسی، دفاع از حقوق بشر، محکوم نمودن دیکتاتوریهای حزبی گذشته و درسگیری از شکست سوسیالیسم واقعاً موجود، گذار به سوسیالیسم از طرق دمکراتیک، عدم امکان ایجاد نظام سوسیالیستی در یک کشور از جمله مواردی است که باید تأکید شود.
از طرفی باید به خاطر داشت که اگر حزبی خود را یک حزب سوسیالیستی، فمینیستی و سبز معرفی کند، موظف است که در مورد این سه مولفه برای خواننده در قسمت اول برنامه حزب، بخش کلیات ، توضیحاتی دهد.
سوسیالیسم: مارکس و انگلس در مانیقست کمونیستی از تضادهای طبقاتی در جامعه سرمایهداری، ضرورت اتحاد کارگران جهان صحبت میکنند. با همه تغییراتی که در عرض یک و نیم قرن گذشته در دنیا رخ داده است همچنان ما با تضادهای طبقاتی در سطح جهان روبرو هستیم، از این رو حزب چپ همچنان در تحلیل ایران و جهان باید آنها را مد نظر قرار دهد.
ضرورت مبارزه با ستم جنسیتی. تأکید بر وجود رابطه متقابل بین رهایی طبقاتی و جنسیتی از سویی و توجه به این نکته که رهایی طبقاتی به خودی خود نمیتواند منجر به رهایی جنسیتی شود.
اگر دو مولفه سوسیالیستی و فمینستی به رابطه بین انسانها، یعنی حل تضادهای طبقاتی و نابرابریهای جنسیتی میپردازد، مولفه سوم، رابطه انسانها با طبیعت را مورد توجه قرار میدهد. اینکه انسانها نمیتوانند طبیعت را مانند یک منبع بیانتها در نظر گیرند. انساندر طول تاریخ هدف خود را رام کردن طبیعت قرار داده است، هدفی که ممکن است تحت شرایط خاصی به نابودی بشریت ختم شود. طبیعت قبل از پیدایش انسان وجود داشته و نیز پس از نابودی وی- هر چند در شکل دیگری- وجود خواهد داشت. در دوران کنونی ما، با وجود اخطار بسیاری از متخصصین، سواستفاده از منابع طبیعی به حد غیرقابل تحملی رسیده است. سرمایهداری نشان داده است که توانایی حل مشکلات بزرگ محیط زیست را ندارد و سرمایهداران به طبیعت به عنوان یک منبع مجانی برای افزایش سود خود نگاه میکنند.
ادامه دارد

